استاد

می دانید - من شاگرد خیلی بدی در تاریخ بوده ام. تا سال ها بعد از مدرسه، بالاخره فهمیدم همه ی آنچه را پس می زدم در من ته نشین شده با اما و اگرهای خودم. پس در واقع من با نحوه ی تعریفِ تاریخ گرفتاری داشتم که ای بسا زیرِ نگاهِ رسمیِ حاکم – و نه فقط حکومت – جوابِ هیچ سوالی را نمی داد. حتی اندکی واقع بینی، تحلیل، موشکافی، معناشناسی در آن نبودکه دست کم پاسخ سوالی را بدهد که هزار سالِ پیش فردوسی پرسید و ما هنوز جوابش را نمی دانیم. این که چگونه بِدین که هستیم پرت شدیم؛ بِدین که هدایت چاهکِ جهان می خوانَد و فردوسی نشان می دهد ساخته ی خود ماست!

(بهرام بیضایی/شماره ۷ تجربه)

تجربه زیستن

یک)

"مشروطه بانو" نوشته و اجرای حسین کیانی یک فاجعه در عرصه ی تئاتر این مملکت است. با 210 دقیقه، حجم انبوهی از بازیگران با بازی های بد، نمایشنامه ای بد و کارگردانی بد در تالار اصلی.

 

دو)

"ابرها" به طراحی و کارگردانی سیدمرتضی میرمنتظمی – که تا جمعه بیشتر روی صحنه نیست – کار قابل قبولی در این وانفساست. اگر می خواهید همزمان هم بگریید، هم بخندید و هم فکر کنید این اجرای گروه سایه ایران را در تالار مولوی از دست ندهید. من که در حضور اساتیدی چون محمد چرمشیر، فرهاد مهندس پور، آرش دادگر، فارس باقری، اصغر همت و پری صابری از کار لذت بردم.

 

سه)

"بنیامین بهادری" به دعوت نگار اسکندرفر قرار است دوره آموزشی با عنوان «بیان من از جهان، رنگ، صدا، حرکت ...و جهان» را برای هنرجویان و علاقه‌مندان در موسسه کارنامه برگزار کند!

آیا این خبر محتاج شرح و تفسیر است؟!!!

 

چهار)

خبری چند روز پیش تیتر "هفت صبح" دوستان مشایی شده بود که لحظاتی انسان را متوقف می کرد:

لکسوز – اگر اشتباه نکرده باشم – 12 عدد از یکی از آخرین مدل های خود را با تولید 66 دستگاه در سال در تهران بفروش رسانده است!

 

پنج)

"ای شمایی که «یه حبه قند» رضا میرکریمی را ندیده‌اید: ظریف‌ترین، دقیق‌ترین و بهترین فیلم ده سال اخیر سینمای ایران را از دست داده‌اید... و ای شمایی که آن را فقط یک بار دیده‌اید: نصف عمرتان بر فناست، چون با دیدن دوباره تازه متوجه می‌شوید که چه شاهکار تکان‌دهنده‌ای در مقابل‌تان است."

این ها حرف های مانی حقیقی ست. یکی از آن شوخی های جالب این روزها. "ما" که نصف عمرمان بر فنا بودی، بقیه اش هم روش!

 

شش)

حمایت وزیر ارشاد از جدایی نادر از سیمین جای خوشحالی دارد یا ناراحتی؟ آیا اقدام به موقعیست یا باز هم پشت پرده تقابل دوستان است نزدیک انتخابات؟ یا فقط به ارزش های فنی فیلم توجه کرده و از درونش غافل مانده؟ آیا جدایی ... آیینه کنونی زیستن ماست؟

 

اینجا

 

 

هفت)

آلبوم "بازی عوض شده" عصار و حجازی را از دست ندهید.

 

هشت)

تعطيلي حدود 100 کتابفروشي در پايتخت تنها در يک سال گذشته!

 

نه)

پيام بيضايي براي علاقه‌مندان آثارش در سالروز تولدش:
از شما مي‌پُرسَم/ كه اِمروز به جهان مي‌آييد/ فردا چه پيشِ روي شماست؟/ آيا ما را تكرار مي‌كنيد/ بر جاده‌هاي تَنگ سراشيب/ و خسته به تلخي، جاي ديگران را مي‌سپريد؟/ آيا از شما يكي- يا همه- بن‌بَست را مي‌بينيد/ و زمان را كه مي‌گُذَرد؟/ آيا به پُشتِ سر مي‌نگَريد/ به رَهِ سخت آمده/ و ميان بُري مي‌يابيد؟/ ما خويش را نمي‌بخشيم/ -ما درجازَدِگان—/ ما قربانيانِ خُوديم؛/ امّا آيا فردا روزِ بهتري است؟/ از شما مي‌پُرسَم/ كه اِمروز به جهان مي‌آييد!

 

تعدادی از عکس های استاد را اینجا ببینید.

 

 

ده)

در مورد اتفاقات اخیر فوتبال ایران واقعن چیزی نه می توانم بگویم و نه بنویسم!

 

یازده)

"تجربه مدرنیته"از مارشال برمن و ترجمه مراد فرهادپور که طرح نو درآورده به شدت توصیه می شود.

 

از فیسبوکم

۱ - بيشتر مردم دعا نمي کنند فقط التماس مي کنند.
(برنارد شاو)
2 - رهبرا، مرد نکونام نمیرد هرگز !!!
3 - وقتی فارسی1 برنامه ی ویژه ی افطار دارد، وقتی فارسی1 ربنای شجرین می گذارد، وقتی فارسی1 اذان موذن زاده ی اردبیلی می گذارد آیا حرفی برای گفتن باقی می ماند؟ آیا ما حق نداریم برویم آب و آتش بازی کنیم؟ آیا ما کلن ملت جالبی نیستیم؟؟؟؟!!!!
4 - ما ایرانی ها غیبت هایمان را اینگونه شروع می کنیم: حالا غیبتش می شه ولی ...
5 - اینو دیدید؟؟؟؟ محفل بزرگان به روایت تاریخ ...

 http://1.pendora.comyr.com/images/2052c0f4599c.jpg

 

کجاییم؟

 

بعد از لود آروم برو به چپ و راست!

 

ازدواج

 
یکی از جالبترین ازدواج ها، نه ازدواج شاهزاده ها که ازدواج ستاره های پورنوست!
 

اشتراک

 
لایک بزن
این دل ِ بی کامنت را!
 

اینترپلیس

 

پیامبر عصر ما: اینترنت

 

دین عصر ما: شَما (شبکه های مجازی اجتماعی)

 

زن - سالوادور دالی

دنیا

 

 

اغلب عاشق هایی که در رسیدن به معشوقه هایشان به هر دلیلی ناکام بوده اند آرزوی بدبختی معشوقه هایشان را دارند؛ حتا اگر خودشان خوشبخت شده باشند!

 

 

ما هیچ ... ما قلم ...

اگه همه ی چیزهایی که تا حالا خوندیم چرت و همه ی چیزهایی که تا حالا نوشتیم مزخرف باشه ، چی ؟ اگه یه روز واقعا بفهمیم همه ی اون لحظه هایی که مردمک چشمامون از "الف" لیلا بالا می رفت و سر می خورد وسط کاسه ی "ن" مجنون ، فقط داشتیم وقتمون رو هدر می دادیم چی ؟ اصلا چه فرقی کرد این همه خوندیم ، این همه نوشتیم ؟ کی می دونه ؟ شاید اگه جز کتابای درسی مون چیز دیگه ای نخونده بودیم الان آدم درست حسابی تری بودیم . بوف کور رو سه بار تا حالا خونده باشی فایده اش برات بیشتره یا "سیستم عامل" رو یک بار ؟ اصلا کی گفته کتاب دوست ماست ؟ اگه کسی که این حرفو زده خودش دشمن باشه چی ؟

به نظرت می شه دیگه نخوند ؟ دیگه ننوشت ؟